من که از درون دیوار های مشبک ،  شب را دیده ام

و من که روح را چون بلور بر سنگینترین سنگ های ستم کوبیده ام

من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام

و من-بازآفریننده ی اندوه

هرگز ستایگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود

و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد

زیرا نه من ماندنی هستم نه تو !

آنچه ماندنی است ورای من و توست !