من که از درون دیوار های مشبک ، شب را دیده ام
و من که روح را چون بلور بر سنگینترین سنگ های ستم کوبیده ام
من که به فرسایش واژه ها خو کرده ام
و من-بازآفریننده ی اندوه
هرگز ستایگر فروتن یک تقدیر نخواهم بود
و هرگز تسلیم شدگی را تعلیم نخواهم داد
زیرا نه من ماندنی هستم نه تو !
آنچه ماندنی است ورای من و توست !
سلام
وبلاگتون خیلی قشنگه
تیریپش هنریه
خوشم اومد
نوشتتون هم قشنگ بود
موفق باشید
سلام دوست خوبم
اول که مطلب بسیار جالبی بود.
دوم اینکه تسلیم نشدن در برابر مشکلات خود بزرگترین مبارزه با مشکل است . و اینکه حال که گذشته ها گذشته و میدانیم که لحظه های گذشته پس گرفته نمیشود. بنابراین آینده را آنگونه که می خواهیم زندگی کنیم . که در آینده حسرت امروزمان را نخوریم .
موفق باشید.
کاش می شد !!!
می ترسم می ترسم
مطمئنم میدونی که اگر میشد لحظهها رو پس گرفت چکار میکردم..... مامی خیلی زود دیر میشه.... خیلـــــــــــی